یاسمن یاسمن ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

فرشته های ناز زندگی ما

یاسمن پارسا

محمد پارسا کلاه حاجی بابا را گذاشته سرش خونه حاجی بابا بودیم این عکسها هم برا چند وقت پیشه هوا خوب بود ما هم رفته بودیم چهل اخترون اینجا پارسا در حال تسبیح گفتن ...
17 بهمن 1392

یاسمن و پارسا

سلام دوستان عزیزم این عکسها را یک ساعت پیش گرفتم پارسا خورده بود زمین اون گوشه لبش کمی زخم شده تو عکس پیداست گریه می کرد البته خیلی نه دید دارم از یاسمن عکس می گیرم دوید اومد بغل یاسمن برا عکس تو عکس اولیه یاسمن ادا در میورد پارسا بخنده چند بار عکس و خراب کردند تا این عکس و بین اون عکسها بهتر دیدم امروز از صبح که بیدار بودند نخوابیدند الان پارسا خوابه یاسمن خانم داره توت فرنگی نگاه می کنه بیچاره باباش چند بار گفت یاسمن من اخبار گوش بدم گفت نه اونم گرفت خوابید فکر کنم این بار 1000 رمه داره توت فرنگی میبینه یه موضوعی ذهنم و در گیر کرده بین دو راهیم به قران مراجعه کردم خوب اومد اما بازم نمی دونم چه کنم ارامشم ...
15 بهمن 1392

هوای برفی

یاسمن و پارسا الان خوابیدند سلام دوستان عزیزم از دیروز بعداظهر هوای شهر ما برفیه و بارش برف همچنان ادامه  داره خیلی دوست داشتم بریم بیرون اما از دفعه قبل که برف اومد و بچه ها مریض شدند چشمم ترسیده  جرات نمی کنم خدا را شکر برف خوبی اومده دیروز بعداظهر من تنهای رفتم بیرون البته برا پاتختی رفته بودم اینقد تند تند برف میومد اصلا جلو دیده نمیشد بچه ها را با خودم نبردم به همون دلیلی که گفتم یعنی ترس از سرما خوردگی الان رفتم از برف عکس بگیرم چشمم خورد به یاسمن و پارسا یه عکسم از اونا گرفتم در حال خواب ارزوی سلامتی برا همتون دارم ...
13 بهمن 1392

یاسمن و پارساو عروسی

سلام دوستان عزیزم ارزوی سلامتی برا همتون دارم دیشب خدا را شکر خیلی خوش گذشت  یاسمن خانم اصلا از جاش تکون نخورد هرچی هم بهش اصرار کردند یاسمن جون بیا برقص می گفت نه من دوست ندارم بعدا بهم گفت از عمو خجالت می کشیدم محمد پارسا هم طبق معمول مثل یه اقای محترم ساکت نشسته بود  اون تصویر اخریه هم نباته که به شکل گل در اورده شده از طرف عروس و داماد به همه هدیه داده میشد و اما دیشب عجب هوای سردی بودارزوی خوشی و سلامتی برای همه دوستان دارم همیشه شاد باشید و سلامت ...
12 بهمن 1392

امروز

سلام دوستان عزیزم الان که می نویسم دو تا وروجکا بیدارند دارند تلویزیون نگاه می کنند منم مشغول جمع و جور کردن بودم من ویاسمن صبح تا حالادو سه بار لباس پوشیدیم و عوض کردیم با انواع کفشها که کدوم بهش میاد یاسمنم پا به پای من اینقد بامزه و بزرگونه نظر می ده که انگارکارشناسه  ماهره مامان با این کفشها نمیاد پاپیونش هم رنگ لباست نیست مامان گل سرت حریره با لباست سته مامان ساپورت نپوش با اون شلوار مشکیه قشنگتره مامان دمپای شیشه ای من کو ساق سفیده که پایینش منجوق داره با لباس عروسم به هم میاد وای هزارتا نظر جور وا جور وقتیم می دید به حرفش گوش می دم کلیم خوشحال میشد داشتیم لباس می پوشیدم و در میوردیم یه دفعه پارسا که خیلی وقت بود نگامون م...
11 بهمن 1392

ماجرای ...

سلام دوستان عزیزم ارزو می کنم در کنار خانوادهای گلتون سالم و سلامت باشید دیروز عجب روز بود  رفتم بیرون دنبال لباس بیچاره شدم دوتا خیابون مختلف که خیلیم از هم دورند را هر کدوم و چهار پنج بار زیر و رو کردم نتونستم اخرش چیزی انتخاب کنم اول کاری که می کردم نگاه به قیمت لباسها بود بعدش جنسشون بعدم مدلشون که هیچ کدوم مورد پسند نبود اونا که گرون بود جنسش بیخودبود اما قیمت بالا داشت اونای هم که قیمت کمتری داشت مدلهای بی خود و جنسهای بیخودتر حالا اومدم خونه گشتم و گشتم از اونجا که نامبرده رنج گنج  میسر نمی شود پارچه مورد نظر راپیدا کردم حالا موندم تو مدلش که برا اونم یه فکرای کردم راستی یادم رفت بگم جمعه عروسی دعوتی...
7 بهمن 1392

یاسمن و محمد پارسا

پارسا  و چوبش پارسا داره چوبش و نشون میده یاسمن داره برگها  را می کنه اینجا با چوب دنبال یاسمن کرده سلام دوستان گلم این عکسها برا روز جمعه ست پارسا بازم اونجا یه چوب پیدا کرده بودو حسابی خوشحال بود یاسمن مشغول  چیدن اون برگهای پهن بود     ...
6 بهمن 1392

تشکر از دوستان گلم

دوستای عزیزم سلام تصویر بالا را تقدیم می کنم به همه دوستای گلم ممنونم از محبتتون که لطف کردید تو مسابقه ای که برگزار شد کمکمون کردید شرمنده محبت همتون هستم   و دوستتون دارم درسته ما امتیاز لازم و نیوردیم اما هر کدومتون محبتتون را بهم نشون دادید این خودش برام یه دنیا ارزش داره   دوستان گلم دوستتون دارم و یکدنیا ممنونم از مهربونی تک تک تون   ...
3 بهمن 1392

یاسمن

سلام دوستان عزیزم ارزوی سلامتی برای همتون دارم دیشب ما رفتیم نمایشگاه متاسفانه یادم نبودگوشیم و شارژکنم دوربین هم یادم رفته بود نتونستم عکس بگیرم این یه دونه را که گرفتم عکسهای بعدی بد شد و فقط این و میشد گذاشت یاسمن اونجا که رفتیم کفش دو زک شد محمد پارسا هم اصلا افتخار نداد رنگ شه اونجا یه مکتب خونه بود همش می گفت بریم( متب اونه) این قسمت نمایشگاه قشنگ بود به روش قدیم درس می دادند و بچه های که بلد نبودند مثلا فلک می کردند خیلی بامزه بود  اما کتابها خیلی جالب نبود از اونجای که یاسمن توت فرنگی را خیلی دوست داره این چند تا کتاب و براش خریدم خیلی خوشحال بود گل رس هم بود که براش خریدم محمد پارسا هم خوراکی خرید البته خالش...
3 بهمن 1392