شیطونیای یاسمن و پارسا
اینجا داخل کمد دیواریه (کتابخونه)
پارسا داشت اسباب بازیا را بیرون می ریخت
پارسا با میله هاش مشغوله یاسمنم داره قیچی می کنه
یه بار پارسا میرفت تو کمد یه بار یاسمن
اینجا داشت می گفت میدنمت(می زنمت)
اینم پایان کار
سلام دوستان عزیزم ارزوی سلامتی برا خودتون و خانواده گلتون دارم امروز صبح اومدم مثلا کارام و جلو انداخته باشم مشغول تمییز کردن خونه شدم تا تولد یاسمن کارای خونه را کرده باشم وفرصت رسیدن به کارای دیگه راد اشته باشم التیماتوم دادم به بچه ها خونه را بهم نریزید من خیلی خسته شدم امروزم حوصله جمع کردن دیگه ندارم خدای خوب بودند اما الان نیم ساعت پیش این بلا را سر خونه اوردند اتاق بودم اومدم دیدم دو تای رفتند کتابخونه اونجا کمی از اسباب بازیهاشون را گذاشتم داخل پلاستیک داشتند اونجا بازی می کردند که بعدش دیدم پارسا داره وسایل کمد و می ریزه بیرون دعواش که کردم اومد بیرون اما با یه میله که تهدیدم می کرد( می دنمت)می زنمت اما بعدش کوتاه اومد و چون از صبح ساعت 8 بیدار بودند رضایت دادند ببرم بخوابونمشون بعدم اومدم جمع جور کردن و الان هر دوشون با باباشون خوابند پارسا از اتاق یه میله و یه زنبیل کوچولو و یه مهره برده گذاشته بالا سرش و خوابیدهحال موقع خواب چکار به اینا داره نمیدونم اینم کارای امروز این دوتا وروجک