یه شیطونی دیگه...
تو عکسهای بالای حواسشون نیست که من فهمیدم
وروجکا بعد از حموم کردن
سلام دوستان عزیزم دیشب فروشگاه بودیم که یاسمن ازم خواست براشون رنگ انگشتی بخرم منم خریدم گفتم فردا میرید تو حموم بازی می کنید گفت باشه مامان صبح که پاشدند می خواستم بفرستمشون حمام بازی کنند دیدم گاز قطعه آبم حتما سرد بود انقد رفتن و اومدن بریم بریم حموم بازی کنیم یه بنر بزرگ تو خونه بود اون و پهن کردم گفتم بازی کنید و مواظب باشند رو موهاتون و بدنتون نمالید اب سرده نمی تونم حموم ببرمتون گفتند باشه اومدم سراغ کارام یه دفعه یادم افتاد برم ببینم چکار می کنند از چیزی که دیدم خندم گرفت این وروجکا چه شکلی کرده بودن خودشون فکر کنم صورتشون را داشتن گریم می کردن و یکی دو تا عکس گرفتم و بعدم رفتم سراغشون و گفتم مامان این چه کاریه پارسا می گفت بلو ما کال دالیم مامان (برو ما کار داریم مامان بعدم بردمشون حموم خدا را شکر اب گرم بود اینم اتفاقاتن امروز صبح