سری اول عکسها
اینجا هم ایستگاه راه اهن تهران
من نفهمیدم چی تو دستشه داره با دقت نگاه می کنه یعنی چیه
اینجا پارسا مثل ابجیش ژست گرفته
اینجا هم داره از ابجیش تقلید می کنه
سلام دوستان عزیزم ارزوی سلامتی برا همتون دارم نماز و عباداتتون مورد قبول حق دوستای گلم عکسها زیاده بهمین خاطر عکسها را دو سری کردم سری اول و گذاشتم بقیشم به مرور می زارم روزهای بسیار قشنگ و پر خاطره خدا را شکر هر روز نماز ظهر و شب و می رفتیم حرم چه صفای داشت باد خنک شب اونم تو حرم امام رضا مشغول نماز باشی اصلا نمی دونم چطوری اون لحظه های قشنگ و توصیف کنم احساس می کردی تو بهشت ایستادی داری با خدا نجوا می کنی وای خدا چقد دلم برا اون لحظه های زیبا تنگ شده ایشالاه قسمت همه دوستان عزیزم بشه و اما یاسمن و پارسا این بچه های شیطون بلا حسابی همراهانمون را سر گرم کرده بودند مخصوصا محمد پارسای شیطون بلا با شیرین زبونیش روز ال که رفته بودیم داشتیم از حرم بر می گشتیم پاشنه پام همچین خورد به سنگ فرش خیابون اه از نهادم بلند شد نمی تونستم قدم از قدم بر دارم اما خدا را شکر با عنایت خدای مهربون از روز دوم دیگه هیچ دردی تو پام احساس نکردم و راحت بیرون می رفتم و میومدم خدا را شکر خلوت بود و راحت زیارت کردیم زیارت دلچسب و دلخواهمون را بیشتر پایین بودیم چون خلوت تر بود و همونطور که تو عکسها می بینید این دو تا شیطون بلا حسابی بازی می کردند امیدوارم لحظه لحظه زندگیتون پر باشه از شادی و سلامتی