یاسمن یاسمن ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

فرشته های ناز زندگی ما

بدون عنوان

سلام خدا می دونه که چقدر این سه روز برام عذاب اور بودعذاب وجدان از اشتباهی که نا خواسته مرتکب شدم وای اگر عارضه جبران ناپذیری داشت چه کار می کردم خدایا شکرت که به خیر گذشت خدایا شکرت من مامان خیلی بدی هستم اشتباهم این بود که واکسن محمد پارسا را باید 5 دی  میبردم میزدم به اشتباه 7 اذر بردم و مسئولین بی مسئولیت مرکز بهداشت هم توجه به کارت واکسن نکردند و واکسن 18 ماهگی پارسا را زدند با ز جای شکرش باقی واکسن را اشتباه نزدند تقصییر من بود می دونم منه بی فکر اما اونها هم باید دقت می کردند این و نوشتم مامانا حواسشون جمع باشه که میدونم همه حواسشون هست و من بدترین مامان هستم خدایا شکرت شکرت که مشکلی پیش نیومداز پزشک پارسا در این مورد سوال کردم...
9 آذر 1391

بدون عنوان

سلام امروز واکسن عزیزم و زدیم وای بمیرم یکی دستش یکیم پاش من که اصلا نگاه نکردم قرار بود همسرم بیاد با هم بریم اما نتونست بیاد وای چه استرسی گرفتم خدایا چه کار کنم بلاخره بردمش کار خانمی که واکسن میزد 2 ثانیه هم نشد اما چنان سردردی کردم که هنوز ادامه داره اخه هیچ کدوم از واکسن های بچه ها من تو نمی رفتم نادر می برد و میزدند پارسا جونم گریه کرد که بیشتر ناراحت شدم تا بیرون اومدیم تو مغازه توپ دید هی گفت توپ منم براش خریم یاسمن خانمم ماهی خرید و چند تا بازی حلقه و به این ترتیب پارسا جونم ساکت شد و یادش رفت  با خالی کردن جیب مامان خدا شکر خونه هم بازی میکرد حالا هم خوابه خدا کنه حالش همینطور باشه راستی قطره استا مینوفن 4 ساعت یکبار بهش م...
7 آذر 1391

بدون عنوان

سلام الان بازم داره بارون میاد وهوا سرده اینجا تو اتاق که پاهای من یخ زده اما چاره چیه منم که نمی تونم بیکار بمونم اومدم اتاق یاسمن خانم که کامپیوتر اینجاست دیدم بازم نقاش خانم ایندفعه با ابرنگ حساب دیوار را رسیده دیگه واقعا کفری شدم نمی دونم از دست این دختر چه کار کنم اصلا هم حرف گوش نمی ده حرف حرف خودشه بعدا فهمیدم اینکه هی میگه مامان من دختر خوبیم مواظب داداشم میشم یه ورقم بهش د ادم تو کارات و بکن یعنی اینکه حساب دیوارای کمد را می رسیدن امروز قرار بود واکسن پارسا (18) ماهگی شو بزنیم که نمیدونم بگم متاسفانه یا خوشبختانه خانمی که واکسن می زنه نبود چون دلم برای پسرم میسوزه اخه حتما پاش درد میگیره وتبم کنارش وای بمیرم چند روزه استرس دارم ای...
6 آذر 1391