بدون عنوان
سلام الان بازم داره بارون میاد وهوا سرده اینجا تو اتاق که پاهای من یخ زده اما چاره چیه منم که نمی تونم بیکار بمونم اومدم اتاق یاسمن خانم که کامپیوتر اینجاست دیدم بازم نقاش خانم ایندفعه با ابرنگ حساب دیوار را رسیده دیگه واقعا کفری شدم نمی دونم از دست این دختر چه کار کنم اصلا هم حرف گوش نمی ده حرف حرف خودشه بعدا فهمیدم اینکه هی میگه مامان من دختر خوبیم مواظب داداشم میشم یه ورقم بهش د ادم تو کارات و بکن یعنی اینکه حساب دیوارای کمد را می رسیدن امروز قرار بود واکسن پارسا (18) ماهگی شو بزنیم که نمیدونم بگم متاسفانه یا خوشبختانه خانمی که واکسن می زنه نبود چون دلم برای پسرم میسوزه اخه حتما پاش درد میگیره وتبم کنارش وای بمیرم چند روزه استرس دارمایشالاه به سلامتی تموم بشه امروز یه اتفاق بدیم افتاد پای چپ پارسا رفت روی یه اسباب بازی و کمی پوستش کنده شد و خون اومد فکر کنم پاش سوزش داشت همش پاش و تا زانو میکشید بالا تا کف پاشو نشونم بده چسب زدم چسب و باز می کرد تا باباش بیاد یادش رفته بود اما تا باباش و دید پاش و گرفت بالاتا باباش حسابی لوسش کنه وتا پاش و نبوسید ول نکرد اما فکر کنم کمی میسوزه چون طفلکی هی پاش و نشون میده الان که خوابه ایشالاه پا شد سوزشش افتاده باشه