یاسمن یاسمن ، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

فرشته های ناز زندگی ما

عزیز دلم پارسا...

1392/9/22 9:48
نویسنده : بابا و مامان
574 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان عزیزمقلب ارزو می کنم در کنار خانواده های محترمتان این روزهای سرد زمستان را به سلامتی سپری کنیدقلب اینجا که فقط سرده و کمی بارون اومده هنوز در حسرت یه برف قشنگ موندیدیمدل شکسته اومدم تا راجب  ماجرای شیرینی که با پارساماچ داشتم بنویسملبخند

پارسا هر روز صبح که از خواب بیدار میشه مثل یه پسر خوب و خوش اخلاق بیدار میشهمژهماچ بعد صدام میکنه مامان تا برم پیشش منم زود می رم لبخندبعد می گه مامان بخوابیم یکم بازی بازی در میاره وبعد بلند میشهبغل اما دیروز با گریه بیدار شدگریه برا اولین بار هر چی می گفتم چی شده  مامان می گفت مامانم و می خوامگریه بهش می گفتم من مامانتم اما توجه نمی کردگریه  نگران شدم نگرانیعنی چی شده استرستو این فکرا بودم  که یه دفعه  همچین محکم کوبید تو سرم برق از چشمام پرید  بیرونآخ همچین که خواب از چشمای خودشم پریدچشم تازه فهمید من مامانم  حالا بغلم کرده بودبغلدستش و انداخته بود دور گردنم ازم جدا نمیشدماچ فکر کنم عذاب وجدان داشتنیشخند بعد یه دفعه گفت مامان من( اب دیدن)خواب دیدمتعجب اخه یکی نیست بگه بچه ادم خواب  بد می بینه بعد میزنه تو سر یکی دیگهچشمک به هر حال بیدارشد و همش کنارم بود می خواست باهاش بازی کنم تا شب که رفتیم خونه بابا اینا و برگشتیم  خونه خیلی خسته بودمخمیازه و خوابم میمومدخواب برا بچه ها قصه گفتم و یاسمن  بعد از قصه خوابیدخواب پارسا هم ظاهرا خوابیده بود منم خوابم برد خوابیه دفعه بین خواب و بیداری احساس کردم یه دست کوچولوی به حالت نوازش دست می کشه به سرممژه  بیدار شدم اما به روم نیوردم وقتی دیدم پارساست بعد بلند شد دستم و بوسید ماچبعد صورتم و ماچبعد گفت (مامان من بوتت تردم) مامان من بوست کردم بلند شدم بغلش کردم  بوسیدمش ماچ  و یکم باهاش بازی کردم بعد اومدیم بخوابیم همش می گفت( پارتا مامان و دو تا دوت داله)پارسا مامان و دوتا دوست داره منم بهش می گفتم منم تورا هزارتا دوست دارم می گفت نه دوتا این بینهایت پارساستماچ نمی دونم واقعا از کار صبحش پشیمون بود و اینطور زیبا و به زبان خودش داشت معذرت خواهی می کرد قلبماچخدا یا شکرت شکرت خدا به خاطر گلهای قشنگی که بهم دادی شکرقلبماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

مامان ترنم
22 آذر 92 10:04
قربون اين پسر ناز و با احساس. اگه من بودم كه حتما قورتش مي‌دادم اين گل پسر رو.
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم خاله جونم
مامان مینا
22 آذر 92 12:22
چه پسر مهربونی...عزیز دلم خواب بد دیده بوده
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیزم بله خواب بد دیده
خاله کمیل و کیان
22 آذر 92 14:56
اگه بینهایتش اینه پارتا اله تورو دوتا دوت دالهچقد حرف زدنشون قشنگه .الهی بمیرم حتما خواب بد دبده
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم خاله جون خاله جون الان به پارسا گفتم مامانخاله می گه من محمد پارسا را دوست دارم میگه بدو منم دوتا دتت دالمالانم داره اله را بوس میکنه
مامان محمدصدرا
22 آذر 92 18:57
الههههههههههههههی عزیز دل خاله. چقده شما شیرین زبونی پسرم. منم دوتااااااااااااااااااااااا دوستت دارم
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم خاله جون مهربونم
مامان سینا
22 آذر 92 19:09
عزیزم چه با احساااااااااااااااااااااااااااااس
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم خاله جون
مامان آوا
22 آذر 92 19:17
اخی نازی داشتم مطلب پاین می خوندم گفتم دلم تنگ شده برای زدنای پارسا. تا اومدم این مطلبو خوندم. کلی خندیدم. طفلی شاید خواب بد دیده. بوسش کنید.
بابا و مامان
پاسخ
بله عزیزم منم همین فکر و می کنم خواب بد دیده
مامان بیتا و تینا
22 آذر 92 20:08
سلام عزیزم الهی من فدای اون زبون شیرینش بشم حتما داشته خواب میدیده عزیزمه تو رو خدا محکم بوسش کن
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم مامان مهربون خدا نکنه ممنونم از لطف ئ مهربونیتون
مامان حدیثه سادات
23 آذر 92 17:37
وای چقدر با احساس. همیشه از احساس و نوازش یاسمن حون میگفتی و از سیلی زدنای پارسا.. عزیزم کمال همنشینی با خواهرش اثر کرده.. اون سیلی هم بهت زده فراموش کن دیگه نمیزنه. زنده باشن الهی.
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیزم ایشالاه
مامانی کسرا
23 آذر 92 17:40
عزیزم . نکنه خواب دیده مامی عزیزش یه طوری شده خدای نکرده زبونم لال این پسرا اگه این ابراز احساساتُ نداشتن که آدم از دستشون راس راسی دق میکرد!!!
آیسان مامان ماهان
24 آذر 92 8:05
سسسسسسسسسسلاااااااااااااام عزیز دلم،قرررررررررررربون تو بشم من،،عمرا اگه میدونستم قم تشریف دارین،،با جون دل مییومدم برا دیدن شما و ناز گلای خوشگلمون،بعدشم خواهرا اصلا نمیزاشتن جنب بخوریم کهایشالله سری بعد با خونواده مییام حسابی چنگر میخوریم و لنگر میندازیم و زحمت میدیم
بابا و مامان
پاسخ
ایشالاه عزیزم دفعه بعد
آیسان مامان ماهان
24 آذر 92 8:10
آخی آره شما اصلا برف نداشتین ما قم اومدنی یه کولاکی تو تبریز پشت سر گذاشتیم بیا و ببین الانم که برگشتیم حسابی چن روزه که بی امون داره برف مییادجاتون خالی تو برف بازیها و آدم برفی درست کردنا
بابا و مامان
پاسخ
جامون و خالی کنید ایسان جونم
آیسان مامان ماهان
24 آذر 92 8:11
اوخ اوخ اوخ حالا برقش چن فاز بووووووووده،،مشت پسملی
آیسان مامان ماهان
24 آذر 92 8:12
فداش بشم پارسا جونم چی تو خواب دیده بوده که فک کرده که حساب مامانی رو صاف کرده
آیسان مامان ماهان
24 آذر 92 8:23
طفلی پارسام چه عذاب وجدانی گرفته فداش بشم
بابا و مامان
پاسخ
خدا نکنه عزیزم
آیسان مامان ماهان
24 آذر 92 8:24
پارسا جونم منم دوتا دوست دالم فدات سم،عجیجم مامانا زودی میبخشن اینقد ناراحت مامانی نباش
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم خاله جونم
مامان پرنس و پرنسس
24 آذر 92 9:22
الهی قربون این پسر احساساتی بشم احتمالا مامانی عذاب وجدان داشته و خواسته از دلت دربیاره
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم خاله جون
مامان گلشيد
24 آذر 92 9:33
قربون اون مهربونيات برم خاله جوني
بابا و مامان
پاسخ
خدا نکنه خاله جونم
مائده
24 آذر 92 10:38
اخی قفونشم خواب بد دیده بود خدایاشکرت بابت این فرشته های زمینی که به دوستم بخشیدی
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیز دلم ایشالاه به زودی فرشته خوشگل شما هم میادعزیزم
بابابزرگ ارسطو
24 آذر 92 13:31
قربون خاب ديدنت پسر شيطون
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم پدر بزرگ مهربون
مهرنوش
24 آذر 92 13:37
ای جان. قربون اون حرف زدنش.
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم خاله جون
مامان موژان جون
25 آذر 92 10:50
قربون خنده هات خاله جون
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم خاله جون مهربونم
معصومه
26 آذر 92 19:40
احیانا ممکنه این پسر نازت رو بندازی توی آرام پزی فریزری که زود بزرگ نشه تا من دختر دار شدم بندازمش توی زود پز و بعد پارسا بشه دومادم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟