ماجرای این شکلهای گرد
سلام دوستان عزیزم گفته بودم می نویسم براتون که اینا چیه اینا یکعدد کلوچه بیچارست که به این روز در اومده
و اینم قالبش
برا یاسمن و محمد پارسا کلوچه گذاشتم بخورند و رفتم سراغ کارام وقتی رفتم ببینم چه کار می کنند دیدم با همکاری هم کلوچه بیچاره را له کردند حالا پارسا بقیش و له می کنه یاسمن هم رفته اب اورده خیسشون کرده حمیر درست کرده و بعد همون ریله که تو عکس هست به عنوان قالب استفاده کرده و این شکلها را درست کرده من و که دیدند فرار کردند این دفعه از خنده مرده بودم چون دو تاشونم هول کردند و پا به فرار گذاشتند صداشون کردم مامان بیاید کاری ندارم حالا انگار چکار می تونستم بکنم با دلهره اومدند و وقتی دیدند اوضاع ارومه منم عصبانی نیستم بدو بدو اومدند یاسمن می گفت مامان دعوامون نمی کنی گفتم نه مامان افرین خیلی قشنگه داشتم یاسمن و تشویق می کردم پارسا هم خیالش راحت شد اوضاع ارومه اومد و یکی بهم زد و رفت کنار ا چیزی نگفتم رفتم عکس گرفتم از چیزی که درست کرده بودند بعدشم طبق معمول جارو به دست شدم و خونه را تمییز کردم یاسمن می گفت مامان شیرینی پختیم مگه نه منم گفتم بله چی داشتم بگم این بود ماجرای این شکلهای گرد