5 روز تا تولد دختر قشنگم
بلاخره تصمیم گرفتیم که چه روزی تولد یاسمن جونم و برقرار کنیم در حقیقت تولد عزیزم شنبه 12/12/87 اما به خاط اینکه شنبه روز کاریه و غیر تعطیل گذاشتیم برا جمعه که همه باشندتقریبا کارا انجام شده امشب داشتم بقیه کارا را یواش یواش انجام می دادم که دیدم اصلا حوصلم نمی گیره و احساس خستگی دارم همه کارا را گذاشتم برا فرداو اومدم اینجا دیدم به من تنها بیدار نیستم امشب تو این ساعت چه خبره شایدم این چند وقته اینطور بوده من که اینقد خسته می شدم رو هوا خوابم می برد اما امروزم با اینکه خسته ترم اما خوابم نمیاد دو سه بار سعی کردم اما خوابم نبرد شاید به خاطر افکار گوناگونه که سراغم میاد و الان تصمیم دارم بعد از این یادداشت برم سراغ تک تک دوستانم و سری بهشون بزنم از مامان یاسمن جونم ممنونم که لطف کرده و بهمون سر زدند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی