پارسای من خوب شده...
سلام دوستان عزیزم این یکی دو روزه تنبلی باعث شد کمتر بیام وبلاگمون پارسا جونم حالش خوبه خوب شده ممنونم از دوستای خوبم که جویای حال پسرم بودند از جمله مامان اتیلا جونم مامان محمد وساغی عزیزم مامان محمد معین عزیزم امیدوارم به همراه خانواده های عزیزتون همیشه شاداب و سلامت باشید
امروز نرفتم امتحان اصلا حوصله نداشتم تازه دو ساعت کلاسی را که افسر زده بودم نرفته بودم ساعت 7صبح بود که از خونه با نادر زدیم بیرون به طرف خونه خواهرم تا بچه ها را بزارم اونجا بعدش برم سراغ کارام ساعت 9:30 رفتم بیرون برای خرید وای چه قیمتهای مخ ادم سوت می کشید خدا به داد اونای که ندارند برسه کمی تور برای لباس یاسمن گرفتم و یه رو تختی و چند تا چیز تزیینی همین وقتی حساب کردم نزدیک 90تومن خرید کرده بودم باورم نمی شد دست رو هر چیز می ذاشتی کمتراز 30 تومن نبود لباس بچه که دیگه نگو تصمیم گرفتم خودم لباس تولد یاسمن جون و بدوزم راستی امروز فهمیدم پسرم مرد شده وقتی می خواستم برم بیرون مادرم گفت از جلوی پارسا رد نشو ببینتت گریه می کنه امامن گفتم نه میرم اگه گریه کرد می برمش گفتم پارسا مامان جون من دارم میرم پسر خوبی باشی وسرش و بالا گرفت ویه نگاه کرد بعدش گفت بابه باور نمی شد اخه تا چند وقت پیش پیش هیچ کس نمی موند و قتی برگشتم مادرم گفت اصلا بیقراری نکرد مشغول بازی با بچه هابود اما وقتی برگشتم خونه دوید بغلم سفت بهم چسبیده بود هی ما مان ما مان می کردشب که بر می گشتیم رفتم از پارجه ای که صبح خریده بودم و کم اورده بودم بخرم 1000 تومن گرونتر شده بود