بی عدالتی
سلام دوستای خوبم دیروز رفتم برای امتحان گواهینامه وای اگر می دید چهره سروانه که ازمون می گرفت ادم که نگاش می کرد در جا سنگ کوب می کرد یه ادم از این ادمای اخمو و کاملا جدی که می ترسیدی نگاش کنی من که تا رفتم بشینم دستام شروع کرد به لرزیدن از ترسم نفهمیدم چه کار می کنم طرفم جذبه گرفته بود خلاصه اول تا اومدم روشن کنم نمی دونم چرا دزد گیر روشن شد وای تصور کنید چهره طرف و بعدش خدایش ماشینه دندش افتضاح بود جا نمی رفت حالا در گیره با دنده بودم به هرحال رفتم چه رفتنی تمام حواسم به طرف بود که چه می فرماید که یه دفعه گفت نگه دار برو پایین منم مثل ادمای مودب و ساکت بدون هیچ عکس العملی اومدم پایین و حالا نوبت خواهرم بود که با این کوه یخ دست و پنجه نرم کنه که اون بیچاره هم به سرنوشت من دچار شد که تو دلمون گفتیم خوب حقمون بود طرفم جدی وحق و نا حق نمی کنه معلومه از اون ادمای محترم و با وجدانه که به درستی کار زیاد اهمیت میده حالا نوبت نفر سوم بود که حاصل کارش دوبار خاموش کردن دوبله کج رفتن و داخل جدول رفتن پارک کج رفتن بود که نمیدونم چطور و از کجا اون لحظه طرف یخش رو به اب شدن رفت و لبخند زیباو معروف نقاش معروف هم به اون لبخند ملیح نمیرسیدبر صورتش که حالا چهره یه ادم مهربون را به خودش گرفته بود نقش بست طرف را با قلبی ارام و مطمئنه و بسیار محکم قبول اعلام کردبعدا کاشف به عمل اومد که طرف از مقربان درگاه بوده و نسبت نزدیک با یکی از مربیان اموزشگاه دارهچکار میشد کردهیچ فقط می تونیم نظاره گر این بی عدالتیها در جامعمون باشیم الان پیش خودتون فکر می کنید طرف رد شده داره دل خوشی برا خودش درست می کنه نمی تونم بگم از اتفاق افتاده ناراحت نشدم چون کمی ناراحت شدم اما بیشتر از این بی عدالتی که شد ادمی که می گفتن اموزشگاه که میاد اگه مثلاچیزی بهش تعارف کنند می گه ممنونم من همه چیز خوردم مسواکمم زدم تا بعد اظهرم هیچی نمی خورم (یعنی من به کارم جدیم) حالا اینطور عمل میکنه چی بگم خدا اخر عاقبت همه را به خیر کنه