قصه های مادرانه... 1393/4/17 2:09 نویسنده : بابا و مامان 200 بازدید اشتراک گذاری یکی بود یکی نبودزیر گنبد کبود یه شهر بود که اسمش شهر مکه بود قرار بود تو شهر مکه یه پسری بدنیا بیاد که خدا این پسر و خیلی دوست داشت اینجا کلیک کنید پسندها (3) پسندیدم مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی نی نی وبلاگ عزیزم عیدتون مبارک سلام به نی نی وبلاگ عزیزم سلام
نظرات (3) ثبت نظر مامان عرفان 17 تیر 93 10:15 عزيزم مدتي هست برا هركس نظر نوشتم نرسيده دستش . ديروز فهميدم كه نميرسه . به آيسان گفتم چرا نظزهامو تاييد نميكني گفت كدوم نظر ها ؟؟؟؟؟/// فهميدم كه نظرهام به كسي ارسال نشده . خوبي؟؟؟؟ وروجكها چطورن ؟ خوبين ايشالا ؟؟؟؟ بابا و مامان پاسخ سلام ممنونم عزیز دلم بله عزیزم برا منم اتفاق میفته انشالاه مشگل به زودی حل میشه دوستتون دارم و ممنونم که پیشمون میاید مامان ناهید 17 تیر 93 10:44 آبجی گلم دستت درد نکنه عالیه عالی بود شما محشرید امیدوارم همیشه مادرانه بمونید وسایه ت از سر بچه هاتون وما کم نشه ممنون عزیزم بابا و مامان پاسخ قربونت بشم امیدوارم خوشتون بیاد مامان بردیا شیطون 17 تیر 93 11:00 بابا و مامان پاسخ 1