پارسا و یاسمن
سلام با امروز 8 روز دیگه تا تولدیاسمن مونده و یاسمن هر روز می پرسه کی تولدمه لباس یاسمن امادست اما هنوز برا پارسا کاری نکردم خودم که هیچ اصلا یادم نمی افته دیروز قصد کردم کمی از وسایلش و اماده کنم اما همانطور که تو پست قبلی گفتم یاسمن و بردیم دکتر دیر شد خدا را شکر یاسمنم خوبه امروز یه اتفاق بامزه ای افتاد تو اتاق بودم دیدم یاسمن داره با داد و فریاد میاد گفتم چی شده گفت مامان پارسا من و می زنه دیدم پارسا با مگس کش افتاده دنبال یاسمن و با زبون خودش و دادو فریاد داره می دوه دنبالش بیچاره یاسمن با اینکه دو سه بار جا خالی داده بوددستش و کمرش قرمز شده بود و هنوز عصبانیت پارسا فرو کش نکرده بود اومدم از دستش بگیرم یکیم نثار من کرد وای دستم سو...
نویسنده :
بابا و مامان
16:10