یاسمن یاسمن ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

فرشته های ناز زندگی ما

بازم ...

1393/2/12 15:12
نویسنده : بابا و مامان
270 بازدید
اشتراک گذاری


 

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود یه دختر کوچولو بود که اسمش مریم بود مریم کوچولو دختر حرف گوش کنی نبوداینجای قصه بودم که سوت

اینم معجون پارساخندونک

چای که پارسا ریخته زمینکچل

اینم اوضاع خونهکچلکچل

کچل

سلام دوستان عزیزمبوس امروز امده بودم یکی دیگه از قصه های که به بچه ها گفتم و بنویسم تازه شروع کردم خیالمم راحت آرامکه همه کارا را کردم و اومدم بنویسم که دیدم این وروجکا ساکتتند وقتی رفتم اتاق وای یواشکی اومدم اتاق و دوربین و برداشتم و چند تا عکس گرفتم اولش نفهمیدند اما بعدا متوجه شدند خدایا چه بلای سر خونه اوردندتعجبکچل اما خودمونیم چه کیفی می کردند  یه دفعه چشمم خورد به لیوان  رو اوپن وای این دیگه چیه چای یاسمن و صداش کردم گفتم این  چیه مامان گفت پارسا با چای معجون درست کرده سوتدیدم فرار کرده رفته  زیر لحاف وقتی صداش کردم سرش و اورد بیرون تی می دی (چی می گی)بعدم اومد بیرون و گفتم این چه کاری کردی یه لقد نثارم کرد و رفتعصبانیبوسمحبت

پسندها (1)

نظرات (26)

*یاسمین*
12 اردیبهشت 93 17:56
ای وایمامانی تازه لقد هم خوردی؟امان از این وروجکای بلا مامانی قصه ها رو چرا توی اون وبی که خاله ستاره درست کرده نمی ذاری؟
بابا و مامان
پاسخ
گذاشتم عزیزم بله میبینیدکم نمیاره این محمد پارسا
ღمــــامــــان یــهــ پســـر✿ــــرک شیــطو نـــღ
12 اردیبهشت 93 22:25
ای خداااااااااااااااااا من کلی کیف میکنم وقتی این شیطنت های فرشته های نازتو میخونم ای واااااااااااااااااای لگدم تازه خوردی قربونتشم خدا ایشالله براتون حفظش کنه انشالله پسرت داماد و دخترت عروس بشههههههههههههههه
بابا و مامان
پاسخ
فدات بشم خیلی لطف داری عزیزم
ღمــــامــــان یــهــ پســـر✿ــــرک شیــطو نـــღ
12 اردیبهشت 93 22:28
قربوووووووووون اون چی میگی گفتنت
بابا و مامان
پاسخ
خدا نکنه ممنونم خاله جونم
سمیه
12 اردیبهشت 93 23:11
پوشک پارسا رو
با قلم مامان ناهید
13 اردیبهشت 93 0:15
سلام گلم قربون اون معجون درست کردنت بشم خاله جون عزیزم شما با بچه ها چه عالمی داریدا خیلی با حال بود کلی خندیدم
بابا و مامان
پاسخ
سلام عزیز دلم همیشه لبت خندون باشه عزیزم
با قلم مامان ناهید
13 اردیبهشت 93 0:17
چقدر خوشگل حرف می زنی پارسا جون عاشق حرف زدنتم خدایا کاش محمد رضای من هم این شکلی حرف بزنه اونوقت می خورمش تازه یاد گرفته میگه ماما می می
بابا و مامان
پاسخ
الاهی فداش بشم ناز نازی من
با قلم مامان ناهید
13 اردیبهشت 93 0:19
ای واای چی شد من کانتام ارسال نمیشه
بابا و مامان
پاسخ
چرا عزیزم تایید شد
با قلم مامان ناهید
13 اردیبهشت 93 0:20
ای وااای چه سر اتاق در آوردین عیب نداره با هم دعوا نکنن ریخت وپاشها هم جمع میشن فداتون بشم خوشگلای خاله
بابا و مامان
پاسخ
خدا نکنه عزیز دلم
مامان درسا
13 اردیبهشت 93 1:26
عاشقشونم با اون شیطنتای قشنگشون
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم خاله جون
امیرحسین کوچولو نفس ما
13 اردیبهشت 93 2:11
وای مردم از خنده بابت شیطنتهای این دوتا وروجک یاسمنم.عروسم.انقدر مامانتو اذیت نکن،بعدا میخوایی از این بلاها سر پسرم در بیاری
بابا محمد و مامان زهره
13 اردیبهشت 93 2:38
لقدت رو قربوووون برم من خخخخخخخخخخ
بابا و مامان
پاسخ
خدا نکنه خاله جونم
ღمــــامــــان یــهــ پســـر✿ــــرک شیــطو نـــღ
13 اردیبهشت 93 7:46
امشب ،شب آرزوهاست و من آرزو دارم دلت مثل بهار، پر شوداز لحظه های ماندگار زندگیت خالی از اندوه و غم، لحظه های شادمانی بی شمار(( التماس دعا ))
بابا و مامان
پاسخ
قربونت بشم منم ارزو می کنم به تمام ارزوهای قشنگت برسی
مامان عرفان
13 اردیبهشت 93 10:05
لگد ؟؟؟؟؟ هاهاهاها
فدایی محیا
13 اردیبهشت 93 10:16
ای وروچکا مامانی چی میکشی از دست این دوتا
niloofar
13 اردیبهشت 93 11:15
خصوصی داری. راستی هیچ کدوم از رمزا باز نشد
بابا و مامان
پاسخ
اومدم عزیزم
مامان آرش و آیناز
13 اردیبهشت 93 11:32
ااااااااااا وااااای عجب وروجکی چه معجونی هم درست کرده اخه ورجک تو میدونی معجون چیه؟البته بچه ها الان همه چی میدونن آخی خواهری درکت میکنم منم با بچه ها همین مشکل رو دارم ولی حسابی کیف میکنن و خوش میگذرونن عزیزم طلبکارانه هم میگه چی میگی
بابا و مامان
پاسخ
اره بخدا خیلیم طلبکار بود
خاله شيدا و روشا
13 اردیبهشت 93 11:36
واي ماماني،من مطمئنم خدا به شما يه صبر عظيم داده من بودم صد در صد سكته كرده بودم چه معجوني هم درست كرده شيطونك
بابا و مامان
پاسخ
خدا نکنه دور از جون
هیرو
14 اردیبهشت 93 14:38
وروجک های نازنازی ولشون کن بزار خوش بگذرونن خودمون هم بچه بودیم شیطونی میکردیم
بابا و مامان
پاسخ
چشم
خاله ی مهربون
15 اردیبهشت 93 1:13
چه شیطونن.من فک کردم اون معجونه کیک فنجونی کاکایویی هست.خخخخخخخخخخخخ
بابا و مامان
پاسخ
سلام خاله جون خدا را شکر حالتون خوبه
مامان جون مهناز
15 اردیبهشت 93 9:46
الهی فدای جفتشون ببین با خونه مامانی چکار کردن ای خدا هیچ وقت این شیطونیا رو از مامانش نگیر تا یه لگدی نثارش کنه
مامان زینب وضحی جون
16 اردیبهشت 93 1:05
وای خیلی خوبه ....عاشقشونم... خدا بهت صبر بده غزیزم..
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیزم
مامان گلشيد
16 اردیبهشت 93 13:04
اي وروجك
مامان زينب و ضحي جون
17 اردیبهشت 93 1:43
اي واي ...نظر من نيومده؟
بابا و مامان
پاسخ
جرا هست عزیز لمممنونم از محبتتون
مامانی ماهان جون
21 اردیبهشت 93 9:41
سلااااااااااااااااااااام دوست خوووووووووووووووووووووووب و ناز خووودم..شرمنده این همه پست رو عقب افتادم
بابا و مامان
پاسخ
قربونت بشم خیلی شرمندم کردی با محبتت دوست دارم و ممنونم
مامانی ماهان جون
21 اردیبهشت 93 9:46
تو قصه رو برا کی میگفتی که این روزگار زندگیت شده
بابا و مامان
پاسخ
وای بگم دختر خدا نکشتت که اینقده بامزهای مردم از دل درد بس که خندیدم دوستت دارم قربونت بشم کلی روحیم عوض شد به خاطر یه موضوعی عجیب تو خودم بودم دوستت دارم و امیدوارم دلت همیشه شاد باشه عزیزم
مامانی ماهان جون
21 اردیبهشت 93 9:48
ها ها هااااااااااااااااااااااااااااااااا.چقد خندیدم بخداااااااااااااااااااا...دمت گررررررررررم پارسا جووووونمحالا برا چی مامانی رو با لگد زدی ،میخواسی جلو بیفتی که عقب نمونی؟؟؟