یاسمن یاسمن ، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

فرشته های ناز زندگی ما

سیزده بدر و ماجراهای یاسمن و محمد پارسا

1392/1/14 16:18
نویسنده : بابا و مامان
458 بازدید
اشتراک گذاری

یاسمن و بابایش

پارسا از بغل این فواره اب کنار نمی ومدو همش دستش تو اب بود

یاسمن داره از افتاب شکایت می کنه که به صورتش می خوره

اینم کفشدوزکهای که یاسمن گرفته بود و تو لیوان نگه داشته بودو در اخر ازادشون کردلبخند

سلام دوستان عزیم امسال سیزده بدر بر خلاف سالهای پیش تصمیم گرفتیم بریم بیرون که خیلی خوش گذشتلبخند مخصوصا به بچه هاماچ امیدوارم به همه خوش گذشته باشه حدود ساعت 3 بود اومدیم خونه و بعد از استراحت خوابساعت 7 بودکه خواستیم بریم بیرون یه دفعه یاد النگوهای یاسمن افتادم که تو پارک ازش گرفتم خواستم دستش کنم دیدم نیستناراحت وای همه جا را گشتم نبود که نبودنادر مادرش و برد دکتر و من که دیدم داره هوا تاریک میشه زنگ زدم شوهر عمه یاسمن اومد ما را برد همون جای که بودیم البته من و پارسا بودیم هر چه گشتیم نبودناراحت نادر هم اومد اونجا خلاصه پیدا نشد و منم تو دلم می گفتم کاش نمیومدیم مثل هرسال خونه راحت بودیم این یاسمنم چقد گیر میده پارک پارک استرسوقتی چهره خونسرد نادر و می دیدم و ارامشش و منم ارومتر می شدم خیلی ناراحت بودمناراحت و نادر همش می گفت بی خیال به هر حال بهش گفتم نادر شما مادرت و ببر خونشون من برم با ارامش خونه را بگردم فوری همه جا سر زدم نبود که نبود و نفرین بود که نثار خودم می کردم اومدم بازم کیفم و باز کردم خبری نبود نا امید دیگه گریم گرفته بودگریه یه دفعه دستم خورد به کرمی که بغل دستم بود درش پرت شد وای داشتم شاخ در میوردمتعجبتعجب النگوها فرو رفته بود تو کرم اول فکر کردم یکی شه اما نه همش بودوای کلی ذوق کردم خندهو خدا را شکر    به هر صورت این بود از ماجرای سیزده بدر امسال ما   بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان علي خوشتيپ
14 فروردین 92 11:47
واي كلي اعصابم بهم ريخت براي النگوها
خدا رو شكر كه پيدا شدن
مال حلال جايي نميره
ببوسين فرشته هاي نازتونو از طرفم


ممنونم خاله جونم
مامان علي خوشتيپ
14 فروردین 92 12:27
دوتا خصوصي
مامان محمد و ساقی
14 فروردین 92 16:41
خصوصی عزیزم


ممنونم عزیزم
مامان محمد و ساقی
14 فروردین 92 16:42
خدا رو شکر پیدا شد.
یه دفعه دلم ریخت.
به قول مامان علی جون مال حلال پیدا میشه


ممنونم لطف دارید
زهرا سادات
14 فروردین 92 21:15
ممنون خانمي شما هم برام عزيزي دعا كه زندگی خوبیداشته باشم قول ميدم براش سنك تموم بزارم و بهترين باشم فقط اون هم هوامو داشته باشه و دوسم داشنه باشه
وااااايييي اين دو تا نفس و محكم ببببوووو سسسسس خيلي،جيگرن خيلي ماشالله هزار ماشالله جشم نخورن ايشالله





ایشالاه ممنونم
مامان پریسا
15 فروردین 92 15:13
خدا رو شکر که پیدا شد


ممنونم خاله جون
FARIBA
16 فروردین 92 1:34
چه جالب چه جوری رفته تو کرم؟؟؟؟باز خدارو شکر


ممنونم نمی دونم والاه
آزاده
16 فروردین 92 11:11
سلام
خوبی ؟
کوچولوهات چطورن؟
فک کنم النگوها کار فسقلیهای شیطونت بودن
به هر حال خوشحالم که به خوشی حل شد
کوچولوهاتو ببوس
بای


شایدم ممنونم
یاسمین
17 فروردین 92 15:34
خوشحالم که سیزده بدر خوبی داشتی
ماجرای النگو داشت کلافم میکرد که با پیدا شدنش،اونم تو کرم خیالم راحت شد
مامانی،عکسای قشنگی گذاشتی
الهی که همیشه خوش باشید


ممنونم لطف دارید شما همینطور خوشی همیشگی برای شما
الناز
28 خرداد 92 17:31
بله دقیقا همینطوره مال حلال به صاحبش برمیگرده عزیزم خداروشکر


ممنونم خاله مهربون