وجدانه کاری
سلا م امروز روز پر کاری داشتتیم پسر خاله مهمان ما بود حسین جون ساعت هشت اومد خونمون یاسمن هم تا دید پسر خالش اومده زود پا شد نشست و شروع کردند بازی کردن که پارسا هم به دنبال اونا پاشدتا حسین را دید چشماش درشت شد و خواب از سرش پریداونم همراه این دوتا خونه را گذاشته بودند سرشون بیچاره همسایه هابعدش دوتا پسر خاله بعدی اومدند حالا تصور کنید تو مجتمع چه خبر بوده یکی داد میزد یکی شعر می خوند یکی دعواش شده بود داشت گریه میکردو این کارا ادامه داشت تا ظهر بعد از غذا هر کار کردم این وروجکا بخوابند نخوابیدند که نخوابیدن وتاشب ساعت 9 بیدار بودند پارسا و یاسمن بعد از رفتن پسر خاله ها افتادندو خوابشون برد منم با اینکه کاری ندارم و خیلی خسته ام اما خوابم نمیاد گفتم حسین خونه ما بود حالا می گم چرا داداش حسین دانیال موقع تولد به خاطر سهل انگاری بیمارستان چشماش دچاره مشگل می شه دانیال هفت ماهه به دنیا اومد و داخل دستگاه بود اونجا باید چشمش و می بستند نبسته بودند و باعث رسیدن اسیب به چشمای بچه شده بودند که رگ چشمها پاره و خونریزی کرده بود که حالا چون زود فهمیدند البته دکتر دیگه ای خارج از اون بیمارستان تشخیص داده بود یکی از چشماش خدا را شکر بینای داره اما متاسفانه یکیش بینای شو از دست داده و باید هر شش ماه یه بار بره تهران برای چک کردن چشمهاش و امروز هم رفتند تهران به این دلیل حسین اومد خونه ما وای نمی دونم وجدان کاری در کجای بیمارستانها جایگاه داره چقدر بچه در اثر سهل انگاری بیمارستانها دچار مشگل های عدیده میشند که گاها غیر قابل جبرانهواین پروسه در بیمارستانها به قوت خود باقیه و هیچ کس پاسخ گو نیست و بیچاره پدر و مادرهای که گرفتار این گونه بیمارستانهای بی سر و صاحب می شوند که نام بیمارستان خصوصی را یدک میکشنددر حالی که پرسنل ان یه عده افراد نااگاه بی وجدانی هستند که فقط برای پول یا مفت اونجا هستند و چیزی به نام وجدان نمی شناسند ما که کاری از دستمان بر نیومد اونا ی را که باعث این اتفاق شدند را به خدا واگذار کردیم که خود داننده و بیننده است به امید سلامتی تمام بچه های گلمون راستی اینم بگم که دانیال 3 ماه از یاسمن بزرگتره