یه روز به یاد موندنی...
سلام دوستان عزیزم ارزوی سلامتی همراه با خوشی و خوشبختی براتون دارمالان که دارم می نویسم اینقد هیجان زده ام و خوشحالم که خدا می دونه امروز دعوت بودیم برا مهمونی دختر عمه ام که از مکه اومده بودند خیلی روز قشنگی بود اونجا یه دختر خانم خوشگل و نازی بود که وقتی نگاش می کردم وای ماشالاه خدا هر چی زیبای بود تو چهره این دختر نقاشی کرده بود دختر زیبای که همش در حال لبخند زدن بود اینقد با عشق نگاهمون می کرد که من به خواهرم گفتم بابا این دختره بد جوری نگاهمون می کنه همون موقع دختره اومد پیشمون و شروع کرد به حرف زدن که تازه فهمیدم کر و لاله گریم گرفته بودوای خدا دختر به این زیبای اندام به این قشنگی که مثل شاهزاده خانمها می مونه چرا نباید بتونه حرف بزنه اینقد با اشاره حرف می زد من متوجه نمیشدم نه من نه خواهرم رفت دوباره اومد این بار بیشتر تلاش می کرد تا باهامون حرف بزنه تا اینکه قلم و خودکار بهش دادم شروع کرد به نوشتن که کیه اما بازم نشناختم وقتی اشاره کرد به زنجان یه جرقه ای تو ذهنم زد وای خدای من این زهرا بود همون زهرا کوچولو ناز که اون وقتها که ما زنجان می رفتیم و بابا اونجا خونه داشت هم بازیمون بود که همیشه از طریق نوشتن با هم حرف می زدیم چقد مهربون بود و دوست داشتنی دختر کوچولوی که دو سالگی تب کرد و همون تب باعث ناشنوایش شد و دیگه نتونست حرف بزنه ماشالاه از همون بچگی معلوم بود که چه خانمی میشه حالا ازدواج کرده بود اونم با یکی از فامیلهای بسیار نزدیک دختر عمه ام و اومده بودند برای دیدار و چه دختر بلای که ما را شناخت و ما هنوز نمی شناختیم تا کلی ادرس داد و فهمیدیم بله اینقد خوشحال شدم از دیدنش که خدا می دونه ارزو می کنم به زودی شنوایش و بدست بیاره و بتونه حرف بزنه خوشحالم که می تونم از حالش با خبر بشم از طریق دختر عمه ام یاسمن تو مهمونی پیش من بود و پارسا را فرستادم پیش باباش بلای سر نادر اورده بود که پشیمون شده بود همش می گفت حماقته بچه با خودت جای ببری پارسا من و بیچاره کرد غروب پیش من بود نخوابید نادر و یاسمن خواب بودند صدای در که اومد دیدم نادر از اتاق خواب اومد بیرون یه دفعه ای پارسا گفت (مامان ببین غول اب چلاغ دادو بیدال شد ) مامان غول خواب چراغ جادو بیدار شد خدایا این چه حرفیه بازم بیچاره نادر داشت مظلومانه نگاه می کرد گفتم مامان به بابا جون می گی جواب داد(اله اکه همس می کابه )اره اخه همش می خوابه