یاسمن یاسمن ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

فرشته های ناز زندگی ما

خونه کارتونی...

1393/8/8 9:45
نویسنده : بابا و مامان
1,032 بازدید
اشتراک گذاری

این خونه کارتونی و آرام

این عکسم برا داخل کارتونهآرام

پارسا حرص من و در میورد چشمش و می بست تا عکسها خراب شهکچل

اینجا داشتند اواز می خوندند که یه دفعه پرت شدند پایین خنده

اینجا هم در حال خارج شدن بعد از افتادنشونخنده

اینجا داشتند سریال مختار تماشا می کردندآرام

سلام دوستان عزیزم بوسارزوی سلامتی و شادی براتون دارم  دیشب برا اتاق بچه ها یه بخاری خریدیم نمی دونید چقدر این دو تا وروجک شیطونی کردن اواز می خوندن داد و بیداد راه انداخته بودن دیونمون کردن عصبانی بس که این کارتون و اینور اونور کوبیدن پارش کردن می رفتن تو کارتون بخاری درش و می بستند اواز می خوندن خودشون و می انداختن با کارتون رمین و می خندیدند دیگه از تو کارتون در نمیومدن   بیرون وقتی هم می گفتم بسه بیاید بیرون دیگه پارسا می گفت (چیکال داری اونمونه دوت دالیم بادی اونیم)چکار داری خونمونه دوست داریم بازی کنیم  تعجبیعنی اون اخر اخرا دیگه اینطوری بودیم از دستشون کچلکچلکچلکچلتازه سریال مختارم اینجا تماشا کردنخنده خلاصه ما ساعت 9 اومدیم خونمون  تا ساعت 12 مشغول بازی بودند که بعدش به زور خوابیدندآرام

پسندها (5)

نظرات (17)

پتو اسناگی
8 آبان 93 10:43
من همیشه آرزو داشتم یه خونه کارتونی داشته باشم ولی گیرم نمی اومد!! مجبور بودم با صندلی و رو انداز درست کنم. خیلی شل و ول می شد!!! اسناگی نمی خواهید؟
مامانی دخمل بلا
8 آبان 93 17:48
" رقیه , سه ساله کربلا " این صحنه ها را پیش از این یکبار دیدم من هر چه می بینم به خواب انگار دیدم شکر خدا اکنون درون تشت هستی بر روی نی بودی , تو را هر بار دیدم بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش من مثل زهرا مادرت , آزار دیدم یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم احساس کردم صورتم آتش گرفته خود را میان یک در و دیوار دیدم مجموع درد خارها بر من اثر کرد من زیر پایم زخم یک مسمار دیدم (سوغات مکه) توی گوشم بود بردند کوفه همان را داخل بازار دیدم!
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیزم خیلی قشنگ بود
مامان اهورا
9 آبان 93 16:27
از کوچیکترین چیزها بیشترین استفاده رو میکنن
مامان هانا و آریا
10 آبان 93 4:10
خوب مامانی چیکال دالی اونشونههه این وروجکاااای منم یه کارتن یا چیزی شبیه بهش و ببینن همین کارارو میکنن سریال مختارم نگاه میکنید
عشق يعني ...
10 آبان 93 9:09
عزییییییییییییییزم . این شاله کههمیشه صحیح و سالم باشن
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم از مهربونیتون
سميه
10 آبان 93 14:19
دلم براشون تنگ شده بود ... وروجکا
بابا و مامان
پاسخ
سلام ممنون خاله جون
مامانی دخمل بلا
10 آبان 93 15:46
چرخید خداوند به دور سر تو زد بوسه به پاره پاره ی پیکر تو والله که کشتی نجات همه است گهواره ی کوچک علی اصغر تو
مامان ناهید
11 آبان 93 1:42
سلاام به به هوای خنک آمدبخاری هم مبارک باشه چقدر این وروجکها حال کردن با کارتن بخاری فداشوووووووووون
بابا و مامان
پاسخ
خدا نکنه ممنون از مهربونیتون خاله جون
مامان ناهید
11 آبان 93 1:43
معلومه خیلی بهتون خوش گذشته انشالله همیشه لبتون پراز خنده باشه
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم خاله جونم
زهرا مامان ارتا
11 آبان 93 8:12
چقدر به مامانشون توی خونه تکونی کمک کردن این وروجکها
زهرا مامان ارتا
11 آبان 93 8:13
•*..*•. .•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* .•*...•*..*•. .•*..*•. . .... .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. . -´´´´#####´´´´´´####.•*..*•. .•*..*•. ´´########´´#######.•*..*•. .•*..*•. ´############´´´´###.•*..*•. .•*..*•.. #############´´´´´###.•*..*•. .•*..*•. ###############´´###..•*..*•. .•*..*•. ############### ´###..•*..*•. .•*..*•.. ´##################.`.•*..*•. .•*..*•. ´´´###############..•*..*•. .•*..*•. ´´´´´############.*.•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´#########.`.•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´´´######..•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´´´´´###..•*..*•. .•*..*•.• .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*• .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*...•*..•*..*•.•*.* .•*..*•. .•*..*•
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیز دلم
مامانی ماهان جون
11 آبان 93 9:26
عزیزم مبارکتون باشه بخاری اتاقتون
بابا و مامان
پاسخ
ممنون خاله جون
مامانی ماهان جون
11 آبان 93 9:27
چه حالیم کردین با قوطی بخاری
مامانی ماهان جون
11 آبان 93 9:27
باز جای شکر داره داخل قوطی معجونی،آشی درست نکردین
مامانی ماهان جون
11 آبان 93 9:28
راستی خانومی ابروی یاسمنی چی شده؟؟جای زخم بود؟؟
بابا و مامان
پاسخ
سلام خاله جون پست تصادف یاسمن و نخوندی فکر کنم
مامان گل پسر
15 آبان 93 11:07
چه خونه ي باحالي خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
مامان فرنيا
20 آبان 93 13:20
خوب يك خانه بزرگتر براشون ميخريدين كه جا داشت توش بدوبدوكنن و اينقدر مجبور نشن خانه را اينور و انور بكش و بخورن زمين