وروجکای خرابکار...
در حال مشورت برا تهیه معجون مورد نظر
پارسا در حال چشیدن معجون وقتی گفتم مامان جان نخوری گفت( باته هواتم هست)
وقتی بهش گفتم که را این کار و می کنی زود باش قابلمه من و بده کارش دارم گفت (بلو اودا پله ابلمس مداحم مانتو) برو اونجا پر قابلمست مزاحمه ما نشو
اینجا می گفت (بلو کالات و بتون بته دیده) برو کارات و بکن بسه دیگه
اینم کشک بیچارست که این بلا را سرش اوردن اب و ارد و کمی زعفران یکم ابغوره
اینجا هم سرفراز از تهیه معجون مورد نظر
همین الانم رفتم اتاق دیدم مشغول تماشای تلویزیونند و بالا سرشون و اینطوری اماده کردن وقتی گفتم اینجا چه خبره گفتن مهمونی داریم
سلام دوستان عزیزم روز و روزگارتون خوش و سلامت طبق معمول وقتی مشغول کارای خونه بودم وقتی رفتم اشپزخونه دیدم این دو تا وروجک دارن یه کارای می کنند بله بازم هوس معجون درست کردن زده بود به سرشونتوضیحات لازم را تو عکسها براتون گذاشتم