بدون عنوان
امروز یاسمن عزیزم بازم کمی سرما خورده با اینکه خیلی مواظب بودم اما این شیطون فکر کنم به خاطر اب بازی که راه انداخته بود باز سرما خورده حالا نگرانم که پارسا نگیره و بر عکس تند تند میره پیش یاسمن و صداش میکنه ادی یعنی ابجی به هر حال دیشب یه کاری از پارسا دیدم که برام جالب بود وقتی نی نی عمش را بغل کردم پارسا با سرعت تمام به طرفم اومد با گریه و سرخودش ومحکم کوبید زمین با عصبانیت واصلا فرصت نداد ببینم چه کار کنم بعد اومد نشست بغلم و دیگه از پیشم تکون نخورد نمیتونستیم باور کنیم پارسا اینطور باشه اخه یاسمن جون تو این سن اصلا نمی دونست حسادت چیه اما پارسا وای البته یاسمن الان حسابی عوض اون روزا را در میاره در مورد پارسا پارسا جونم چند روز ...
نویسنده :
بابا و مامان
17:15