این دفعه ازمایش...

اینجا لحظه ایه که فهمیدن من دارم از کاراشون عکس می گیرم و این لبخند افتخار امیز و بهم زدن

اینم اخر کار

سلام دوستان عزیزم ارزو  می کنم  همیشه سالم و سلامت باشید دیروز یاسمن از مهد که اومد  مشغول نقاشی کردن بود  منم خیالم راحت که خرابکاری در کار نیست اما وقتی رفتم اتاق دیدم بله ببین چه خبره  مدادا را که تراش کرده ریخته تو اب  وقتی گفتم چکار می کنید  یاسمن گفت ازمایشه مامان  با خودم گفتم جای شکرش باقیه این دفعه معجون نبوده   یعنی الان چیا تو اون ابه هست تو این فکرا بودم که محمد پارسا  گفت (دالیم بازی می کنیم تیتال دالی)داریم بازی می کنیم چکار داری و منم چی داشتم بگم تمام مداد  رنگیها هم ابیاری شده بود خواستم دعواشون کنم دلم نیومد گفتم دیگه کار از کار گذشته  من چکار دارم