شیرین زبونیای پسرم...
سلام دوستان عزیزم ارزو می کنم روز و روزگارتون خوش و خرم باشه و همینطور گلای قشنگتون سالم و سلامت باشند چند روزه می خوام بیام بنویسم نمیشه چون خیلی وقت کم میارم از صبح که پا میشم جمع و جور کردن خونه و بدشم پختن غذا غذا دادن به بچه ها و بردنشون به مدرسه تا میام بشینم می بینم وقت اوردنشونه حالا امروز خونه را کمتر ریختن بهم وقتم بیشتر بود این روزا محمد پارسا هم می ره مهد و سوال کردناش خیلی بیشتر شده یه روز رفته بودیم دنبال یاسمن پارسا زودتر از یاسمن تعطیل میشه بله رفته بودیم دنبال یاسمن تو مدرسشون روی دیوار نقشه ایران هست پارسا ازم پرسید (مامان تهل ما توداست) شهر ما کجاست بهش گفتم اون نار...
نویسنده :
بابا و مامان
14:51