دریا...
دریا... 
سلام دوستان عزیزم 
ارزو می کنم روزهای خوشی را پیش رو داشته باشید
دیروز یاسمن چادرش وپهن کرده بود رو زمین و روش اون بافتنی ماهی را گذاشته بودند و می گفتند اینجا دریاست سفیده توش ماهیه دورش ماشینا دارن میان اون بغل ادمها نشستند و دارن غذا درست می کنند اونم ستاره دریایه که اومده کنار ساحل دو تای می پریدند تو دریا و گنج پیدا می کردند بین بازی یاسمن گفت بریم اون ادما رو هم نجات بدیم پارسا می گفت ( ولت کن بدال غلق تن میان دنجمون و ازمون می دیلن)
ول کن بذار غرق شن میان گنج مونو ازمون می گیرن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
از طرف من کوچولوهای گلمو ببوس.خیلی دوستون دارم.
