یکی از روزها...
اسرای کربلا
این ماکتی از حضرت اباالفضل بود
این همون ماکته که پارسا می پرسید (تکل تیه)
سلام دوستان عزیزم ارزو می کنم سالم و سلامت باشید دیروز رفتیم یه قسمتی از شهر اونجا صحنه از اسیرای کربلا را به تصویر کشیده بودند خیلی غم انگیز بود احساس کردم پارسا می ترسه هوا هم سرد بود زود برگشتیم به ماکتی که از شمر بود نگاه می کرد و همش می گفت(این تکل تیه) این شکل کیه اینقد می ترسیدم بگه تکل مامانهاخه این بچه من و شکل همه چیز می بینه جز مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی