اش دوغ...
دستمالی که چسبیده به سقف
سلام دوستان عزیزم ارزوی خوشبختی و سلامتی براتون دارم امروز یه کاری داشتم و به بچه ها گفتم تا من بیام تلویزیون ببینید الان میام نادرم صبح زود رفته تهران نبود وقتی اومدم بیرون دیدم نیستند و فرار کردن همونطور که تو عکسها می بینید این دو تا وروجک حضور ندارند سقف و ببینید دستمال کاغذی را خیس کردند پرت کردند تو سقف و اوضاعی که تو ظرفشوئی درست کردند به یاسمن گفتم این چه کاریه کردید یاسمن گفت با شیر و سبزی و رنگ انگشتی سیب زمینی آش دوغ درست کردیم یکم هم بیسکویت توش ریختیم خوب شد سر رسیدم این یکی را مزه نکردن دیگه کار از کار گذشته بود گفتم خیلی خوب بیاید جمع و جورش کنیم هر کاری کردید هیچ ولش کن یاسمن اومد اما پارسا گفت(من دیده طاقت ندالم) من دیگه طاقت ندارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی