یاسمن یاسمن ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

فرشته های ناز زندگی ما

اتفاقی بدی که افتاد ...

1393/7/22 14:01
نویسنده : بابا و مامان
559 بازدید
اشتراک گذاری

اینم پسر عرب منخنده

اینم زانوشه که بعدم خورد زمین و عمیق خراش برداشتهغمگین

دختر عربم خنده

دستش که خراش برداشته بود و خونش به زور بند اومد غمگین

صورت دخترم که خورد به علمک گاز

سلام دوستان عزیزم بوسارزو می کنم  همیشه سالم و سلامت باشید محبت دیروز رفته بودیم خونه بابا اینا  یاسمن  و محمد پارسا دم در داشتند بازی می کردند که محمد صادق اومد گفت خاله یاسمن خورده زمین رفتم دم در دیدم وای دهنش پر خون شده و دستشم خون میاد ترسوخیلی عمیق خراش برداشته بود داشتم از دلهره و ترس میمردمغمگین اما به روی خودم نیوردم که نترسه دست و صورتش و شستم و اوردمش تو گفتم که دیگه بیرون نرو نهاما از شلوغی خونه بابا استفاده کرده و رفته بود بیرون که بازم یه دفعه دیدم صدای گریش گریهگریهمیاد رفتم دیدم وای حالا زانوش خراش بر داشته و شلواری که پوشیده بود روی زانوش خونی شدهخطاکچل با سرعت اوردمش خونه دیدم وای چقد وحشتناک شده  اعصابم بهم ریختعصبانی فوری براش صدقه گذاشتم کنار و اوردمش تو نهار خوردیم و بعد از اون رفتیم خونه و شب برا عروسی رفتیم تالار عروسی یکی از همسایه ها بود که عراقی هستند  تو تالار پارسا بهم گفت(  مامان اینا علاقیند)گفتم بله  خیلی جدی با یه چهره نگران گفت (مامان نیان مالو بتوشن)مامان نیان ما را بکشندقه قههقه قههقه قههقه قهه عروسم که اومدگفت (مامان علوس علاقیه)گفتم بله  می گفت نه (خوسلگه ) نه خوشگله خنده شبم اومدیم کلاه گذاشته بود رو سرش  و می گفت( من علبم) اینم ماجرا دیروز ما بای بای

دوستان عزیزم الان  یکم کار دارم بزودی میام کامنتای پر مهرتون را تایید می کنمبوس

پسندها (4)

نظرات (16)

مامان پوریا
22 مهر 93 17:55
فدا شیرین زبونیات پارسای خاله
بابا و مامان
پاسخ
قربونت بشم عزیزم محبت دارید
مامان ارش ایناز
22 مهر 93 22:54
اخی عزیزممممم ایشالا بلا دور بشه از جفتشون ماشالا هزار ماشالا از بس این بچه ها شیطونن و حرف گوش نمیدن همیشه به جشن و عروسیمامانی راست میگه علاقیا نیان بتوشنمون
بابا و مامان
پاسخ
قربونت بشم محبت دازری عزیزم
ستارگان آسمان من
23 مهر 93 0:07
خوب شد براش صدقه گذاشتی...بچه لتو پار شد...خیلی با مزه بود حرفاش
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیزم
عشق يعني ...
23 مهر 93 9:08
آخی ناراحت شدم . طفلی . خدا رحم کرد اتفاق بدتری نیوفتاده . عزیزم سعی کن همیشه براشون آیت الکرسی بخونی
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیز دلم از محبتتون
مامان نگار
24 مهر 93 10:41
خدا رو شکر که به خیر گذشته .دخمر ما انگار حسابی بازیگوش شده .
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیزم
مامان امیرحسین
24 مهر 93 19:01
بازم خدا را شکر بخیر گذشته .خیلی ناراحت کنندس ولی بازم خدا را شکر .خیلی خوب کردی صدقه دادی براش ایشالله همیشه بلا ازشون دور باشه. پارسا جونی فکر کنم زیاد فیلم های جنگو دیدی، چه بامزه خودشم علب شده
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیز دلم بله این روزا هم معراجی ها را نشون میده اون و تا ته نگاه می کنه و دوست داره
ღمامان على اكبرღ
25 مهر 93 16:26
سلام عزیزم بلا به دور باشه یاسمن جونم،خوبی الان خاله؟ باز خداروشکر که بخیر گذشت
بابا و مامان
پاسخ
سلام عزیز دلم ممنونم از محبتتون خدا را شکر خوبه
مامان هانا و آریا
26 مهر 93 14:44
آخییی یاسمن جونم ،بخیر گذشته عزیزمم پارسااا جونم فدای شیرین زبونیاتعلوس علاقیه دوستون دارممم
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیز دلم ما هم خیلی دوستتون داریم
مامان عسل جون
27 مهر 93 18:29
الهی.آدم آرزو میکنه همه بلاها سرخودش بیاد ولی بچه ش یه خراش هم برنداره.همیشه براشون آیه الکرسی بخون مامان مهربون
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیز دلم چشم
مامانی ماهان جون
28 مهر 93 11:08
ای خداااااااااااااای منننننننننننننن کدوم بد چشم یاسمن منو چشم زدهههههههههههه
مامانی ماهان جون
28 مهر 93 11:08
قربونش بشم یاسمن چه زخماییم برداشته
بابا و مامان
پاسخ
خدا نکنه خاله جونم
مامانی ماهان جون
28 مهر 93 11:12
این بچه ها ده بارم به گناه خودشون بیفتن و زخمی بشن از رو نمیرن که نمیرن
بابا و مامان
پاسخ
همینطوره عزیزم
مامانی ماهان جون
28 مهر 93 11:12
آخی قلبون شیرین زبونیت پارسا جونم علاقیا غلط کنن بیان شما رو بکشن
بابا و مامان
پاسخ
خدا نکنه ممنونم خاله جونم
مامان ناهید
5 آبان 93 23:29
واااااااای من این پستو نخونده بودم این بچه ها همش مایه استرسن بمیرم چه بلایی سر خودشون آوردن خدارحم کرده به چشم یاسمن نخورده فداشون بشم از دست این بچه های شیطون
بابا و مامان
پاسخ
قربونت بشم خدا نکنه محبت داری عزیزم
مامان ناهید
5 آبان 93 23:32
بازم خدارا شکر رفتید عروسی حال وهواتون تازه شد عروس وداماد هم که عراقی بودن فدای پارسا جون با اون حرفهای قشنگش واینکه می ترسید کشت وکشتار پیش بیاد
بابا و مامان
پاسخ
مممنون عزیزم
مامان ناهید
5 آبان 93 23:32
مواطب خودتون باشد بچه هارا ببوسید
بابا و مامان
پاسخ
ممنونم عزیز دلم