یاسمن یاسمن ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

فرشته های ناز زندگی ما

امروزو...

1392/7/26 16:27
نویسنده : بابا و مامان
258 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای گلم قلبامروز رفتیم عروسی یاسمن از دیروز داره راجبه عروسی حرف می زنه میگه چی بپوشم چی نپوشمنیشخند امروز ظهر بردمشون حموم اوردمشون لباس پوشوندم اول یاسمن و اوردم بعد پارسا را پارسا یه سره نق می زد توپش و که برده بود حموم می خواست وقتی اوردم براش قهر کرده بود قهرنمی خواست گریه می کرد گریهرفتم لباس بپوشم دیدم یاسمن داره بهش می گه بس کن اگه گریه کنی مامانت می میره یتیم میشیتعجب تنها می مونی منم میرم لباسام و می پوشم میرم  بیرون تا صبح گریه کنی بابام می ره سر کار تعجبقهقههقهقهه وقتی اومدم گفتم مامان چرا اینجوری می گفتی  گفت اخه گریه می کرد ندیدی  مامان انت که مامانش مرده بود دنی همش گریه می کرد خوب مامانش و اذیت کرده بود مامانش مرده بود رفته بود پیش فرشته ها تعجبقهقههقهقهه

وای از دست زبون این دختر وقتی بهش می گم مامان فلان کارو چرا کردی مگه نمی دونی نباید مثلا خونه را بهم بریزی می گه مامان عادت کردم به نفهمی تعجبتعجبگریهلبخند من چی باید بهش بگم کلافه تلویزیونه و اموزشهای عالی اون برا بچه ها عصبانیالان ساعت 3 نصفه شبه اینقد کار دارم که خدا می دونه خسته شدم اومدم اینجا بقیش باشه فردا اومدم پستم و بنویسم برم برا خوابخواب که فردا هم کلی کار واسه خودم درست کردم شاد باشید و سلامتبای بای

پ.ن. مطالب بالا را دیشب نوشتم فکر کردم بروز بوده نگو علامت ثبت موقت زدم یادم رفته الان علامتش و برداشتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

مامان ساجده
26 مهر 92 19:47



هههههههههههههههه ممنونم خاله جون که بهمون سر زدید و همیشه جزئ اولینها هستید خاله جونم
مامان امیرعلی گلی
26 مهر 92 21:35
چه زبونی ماشالله
آدم جلویه بچه هایه امروزی کم میاره


ممنونم واقعا من کم میارم عزیزم
مامان ساجده
26 مهر 92 22:00
ما دیگه اینیم اولینیم


فدای مهربونیتون
خاله کمیل و کیان
26 مهر 92 22:20
من همیشه جز اولینها بودم اما حالا بنا به دلایلی نمیتونم به موقع بیام مامان ساجده شده اولیاز دست تو یاسمن کلی واسه حرفاش خندیدم ادم و زنده زنده کفن میکنهعادت کردم به نفهمی


همه دوستان گلم برای من اولینند و کامنتهاشون را که می بینم خوشحال میشم شما هم رو قلب ما جا داری
مامان حسام كوچولو
26 مهر 92 22:59
هزار ماشالله


ممنون خاله مهربونم
الناز
26 مهر 92 23:04
وای یاسمن ماشاالله چه زبونی داره خــــــــدایا....عزیزمه خیلی دوسش دارم...


شما لطف دارید خاله جون
سمیه
27 مهر 92 1:24
ماشالله به زبون یاسمن
جیگره

ممنون خاله جون
مامان گلشيد
27 مهر 92 8:24
چه زبوني دارن اين بچه ها
>همین و بگو مامان

مامان عرفان
27 مهر 92 11:13
ياسمن جون : دختر زبونت را موش بخوره .


ههههههههههههههه
مامان عرفان
27 مهر 92 11:13
آنت و دني . چه مثال خوبي زده .


بله مامان از دست این دختر
مامان عرفان
27 مهر 92 11:15
آفرين ياسمن جون كه داداش را آرام كردي . ايشالا خدا سايه مامان و بابا را صد سال بالاي سر شما نگهداره .


ممنونم خاله جون
خاله کمیل و کیان
27 مهر 92 12:45
شما لطف دارید عزیزم از این به بعد رقابت با مامان ساجده


فدات بشم ممنون عزیزم
مهرنوش
27 مهر 92 17:07
یه ساعته دارم به حرفای یاسمن جون میخندم. خیلی بامزه س. عادت کردم به نفهمی!!!


ممنونم از محبتتون که بهمون همیشه سر می زنید اره تو را خدا ببین چه جوابی بهم داده
مامانی کسرا
27 مهر 92 18:24

خدااااا،قربون این دخمل شیرین زبون برم من
عاشقتم یاسیمن جووووووووون


خدا نکنه ممنونم خاله جون
مامان محمدصدرا
28 مهر 92 0:33
الههههههههههههههی خداییش همه این شیطونیا به این شیرین زبونیاشون می ارزه مگه نه


همینطوره عزیز دلم
مامان ترنم
28 مهر 92 8:59
3 نصف شب مطلب نوشتي؟ بعد تيك موقت رو زدي؟ معلومه واقعا خوابت ميومده‌ها.


اره به خدا داشتم میمردم انگار مجبور بودم بیام بنویسم
مامان ترنم
28 مهر 92 8:59
چقدر براي گريه پارسا فلسفه چيني كرده اين دختر بلا.


همیشه اینطوره خاله جون
❤دو نیمه قلبم❤
29 مهر 92 23:22

امان از دست این یاسمن

وای اگه شیطنتش بگیره
مامان پریسا
1 آبان 92 18:42
از دست این دخترررر


هههههههههههههههههههههههههه
مامان نازنین زهرا و یاسمین
8 آبان 92 8:49



هههههههههههههه ههههههههههههههههههههههههههه
خاله مهربون
27 فروردین 93 17:04
جالب و با مزه بود که تیک رو برنداشته بودین