تولد
امروز تولد پسر عموی یاسمن و پارسا بود یاسمن از دیروز خودش و اماده کرده بود کدوم لباس و بپوشم چطور برقصم مامان تو چی می پوشی تا اینکه امروز لباس تولدش و انتخاب کرد و پوشید تا بریم اونجا من و بیچاره کرد مامان چرا نمیریم چرا همه اماده نیستند تا اینکه رفتیم خیلی خوشحال بود منم از دستش بسیار راضی دختر خیلی خوبی شده بود به حرفهام گوش می کرد شب قبلش یه قصه راجبه لیلا دختر مودبی که تولد میره ساکت میشینه گفته بودم خوب گوش کرده بود معلوم بود چون خیلی مودب بود دو سه بار اومد برقصه خجالت کشید اما اما وقتی یخش اب شد قشنگ می رقصید دید بچه ها دارند می رقصند اینم قاطی شد پارسا هم که طبق معمول ساکت بود و کاری به کار کسی نداشت با خودش بازی می کرد چند تا عکس گرفتم که در ادامه می زارم ارزوی روزهای خوش برا ی همه مامانهای مهربون وگلهای قشنگتون دارم
اینم پارسا در حال رقصیدن با پسر عمش و یک عدد عمه خوشحال
یاسمن در حال رقصیدن
یاسمن کنار عمو و پسر عموهاش
علی کوچولو کوچکترین عضو خانواده