یاسمن یاسمن ، تا این لحظه: 15 سال و 29 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

فرشته های ناز زندگی ما

یاسمن و پارسا

1392/2/27 12:31
نویسنده : بابا و مامان
275 بازدید
اشتراک گذاری

قلبماچ

بغل

 

سلام دوستان عزیزمقلباومدم از دیروز بگم که چه اوضاعی این دوتا شیطونا برام درست کردند کارای خونه یه طرف و کارای این شیطونا یه طرف کلافهصبح مشغول اشپزی بودم که یاسمن و پارسا اومدند اشپزخونهقلب منم مشغول کار اصلا حواسم بهشون نبودکلی هم کار داشتم  یه دفعه یادم افتادمتفکر بچه ها رفتند پشت پرده رفتم ببینم چه خبره صداشون نمیاد پرده را که زدم کنار چشمم از تعجب واز موندتعجب دیدم دو تا بچه مثل گچ سفید انگار که از گچکاری اومده بودندچشمبله یاسمن سطل نمک و از جاش برداشته بود ریخته بود تو سر پارسا پارسا هم رو سر یاسمنچشم یه اوضاعی اون پشت بود که نگو و نپرسکلافه بردمشون حمام سفارش کردم تو استخرتون بازی کنیدتا من بیام رفتم اون پشت و جمع کردم کمی از کا را را کردم بعد رفتم حمام در و که واز کردم دیدم کم مونده اب بریزه تو اتاق اونم اب کفی و تو اب  شامپوها شناور بودند اونم شامپوی که یکبار استفاده کرده بودم هیچ چی توش نبود پشت سرش شامپو پارسا بود که اونم اصلا باز نشده بود نو نو بود و دو عد بچه شیطون که از خوشحالی تو اب بالا و پایین می پرند عصبانیراست راستی نمی دونستم چه عکس العملی نشون بدملبخندعصبانیگریهکمی غر زدم و بعد از شستن اوردمشون بیرون و خدا می دونه تا شب چند تا خرابکاری دیگه کردند شب که خواب بودندخواب داشتم نگاهشون می کردم نادر رفته بود باشگاه تنها بودم تمام عصبانیتم تموم شده بودلبخند می گفتم کاش بیدار بودند و شیطونی می کردندماچقلب یه جور حس دلتنگی داشتم عزیزای مامان دوستون دارم زیادبغلماچقلب       بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

سمیه
27 اردیبهشت 92 17:35
مظلومیت شبشون رو که می بینی دلت تنگ میشه برا شیطونیشون؟! نگران نباش
الات دارن دوپینگ می کنن
بذار صبح بشه از خجالتت در میات حسابی ...


هههههه راست راستی که همینه
مامان محمد و ساقی
27 اردیبهشت 92 20:29
چه عکسهای خوشگلیخسته نباشی مامانی


ممنونم مامان مهربون
مامان هستی شیرین زبون
28 اردیبهشت 92 3:16
چه شیطنت های بامزه ای و مشابه ای.
من هم دو تا ورجک دارم که با هم آتیش می سوزونند و ما رو شاد می کنن. خوشحال میشم با هم تبادل لینک کنیم...
با اجازتون لینکتون کردم...


ممنونم مامانی باعث افتخاره منم لینگتون کردم
ماماني كسرا
28 اردیبهشت 92 10:53
چه باحال...
حالت درك ميكنم اما ميگذره
ببوسشون


ممنونم
مامان دو بهونه قشنگ برای زندگی
28 اردیبهشت 92 11:40
ماشاالله به این کوچولوهای شیطون ، منم این بلاها سرم اومده ای کاش همون لحظه با موبایل ازشون عکس میگرفتی میزاشتی تو وبشون عزیزم خصوصی برات گذاشتم


مامانی من داشتم دیونه میشدم ممنونم رفتم ببینم
مامان
28 اردیبهشت 92 12:21
ای وروجکای شیطون شیطونیاتونم شیرینه اگه شیطونی نکنید مامان دلشون تنگ میشه واسه شیطونیهای کوچولوهاشون


ممنونم مامان عزیز که پیشمون میاید
مامان محمد معین
28 اردیبهشت 92 12:53

بذار تا میتونن بازی کنن
من بعضی وقتا که خاطرات بچه ها رو می خونم دلم برا بچگیهای خودم تنگ میشه


چشم مامان مهربون همین کار و کردم
مامان حسنا
28 اردیبهشت 92 15:27
ای بچه های شیطون مامانی دیگه ما رو دوس نداری چرا پیشمون نمیای؟
مامان حسنا
28 اردیبهشت 92 15:29
ای بچه های شیطون
مامانی دیگه مارو دوس نداری چرا پیشمون نمیای؟

نه عزیزم اختیار دارید حسنا جون گل منه الان میام
rasta
28 اردیبهشت 92 20:55
ای جان!!!
وای مامانی اون تیکه ای که گفتی پشت پرده بودند خیییییییییییییییییییییلی بانمک بود ، از تصور این شیطونا تو اون حالت کلللللللللللی خندیدم، خیلی بامزن ، بووووووووووووس و یککککککککککککککک دنیا عشق واسه جفتشون ،
عاشق این شیطنت های خواهر برادرانشونم


ممنونم خاله جون