این روزها...
اینم از ژستای اختراعی یاسمن
اینم کیف مدرسه یاسمن
داشتم عکس می گرفتم دستش و اورد جلو با چند تا خودکار
چراغ خوابی که چند روز پیش براشون خریدم
پسرم تفنگش و تازه خریده می خواد باهاش بره عراقیا را بکشه
سلام دوستان عزیزم ارزو می کنم خوش و خرم و سلامت باشید راستش من این روزا در گیر مدرسه یاسمن و کاراش هستم به خاطر این کمتر میام امروز مدرسه یاسمن جلسه بود کلی اعصابم بهم ریخت معلمشون می خواد بره حج و تا یکماه معلم ندارند و یه معلم کلاس پنجم اوردن که اصلا تا حالا کلاس اول درس نداده و بازنشسته هستند از طرفی هم روش معلمشون برا اموزش بچه ها اصلا روش خوبی نیست یا حداقل من نپسندیدم موندم چکار کنم سر در گم سر در گمم چند روز پیشم پارسا یدفعه تب کرد و سه روز این طور بود و خوب شد اما دوباره پریروز بیحال شد که بردمش دکتر و دکتر گفت گلوش عفونت کرده و ادامه همون مریضیشه از دکتر قبلیش حرصم گرفتکه چرک خشک کن بهش نداد و وقتی ازش پرسیدم که گلوش چرک داره گفت نه خیلی کمه و احتیاج به انتی بیوتیک نداره چی بگم از دست خودم هم حرصی بودم که بردمش دکتر عمومی و نبردمش دکتر متخصص خلاصه دکتر متخصص هم بهمون گفت به پارسا برا سر دردش 10 سی سی بروفین بدید در حالی که من بیشتر از 5 سی سی نمی دم صبح دیدم بدنش کهیر زده و بردمش دکتر و گفت از بروفینه ای دیگه نمی تونم بگم که از بلاهای که این چند روزه سرم اومده چقد ناراحت و درهم هستم تازه یه اتفاق دیگه هم افتاده یه جا قرعه کشی برامون در اومده 2 میلیون و هنوز نتونستیم بگیریمش به خاطر بدقولی کسای که باید پول میاوردند خلاصه چی بگم که هفته خیلی بدی را گذروندیم امیدوارم روزهای بعدیمون با خوبی و خوشی همراه باشه برا شما دوستان عزیزم هم ارزوی خوشبختی و روزهای پر از شادی و سلامتی دارم دوستتون دارم زیاد
پ.ن. دوستان گلم به زودی کامنتهای پر مهرتون را تایید می کنم الان یکم کار دارم و به زودی میام ممنونم از دوستان گل و مهربونم که همیشه جویای حالمون هستند