یه سفر خوب و به یاد ماندنی...
اینجا یاسمن و پارسا داشتند رو شنها سر می خوردند
پارسا داشت می رفت بالاو ترسش ریخته بود
اینجا داشتند با پسر عمشون و بابا سر می خوردند
پارسا در حال شن نوردی
یاسمن روز شتر
برف میومد و کلی ذوق داشتیم
خونه های قدیمی پایین دروازه شهر
اینم یه خونه قدیمی
اینم داخل حصار ی که شهر توش بود
اینم همون خونه که در بیرون ببینید و میاد وصل میشه به پله ها و از اونجا به حیاط
سلام دوستان عزیزم آرزوی روزهای پر از شادی و سلامتی براتون دارم امیدوارم ایام عید را به سلامتی و خوشی سپری کرده باشید روز پنجم عید ما حرکت کردیم به طرف شهر ورزنه شهری نزدیک کاشان هست که خیلی شهر کوچیک اما زیبا و تاریخیه وارد شهر که شدیم خانمهابا چادر سفیدشون خیلی جلب توجه می کردند خیلی دوست داشتم ازشون عکس بگیرم اما جرات نکردم گفتم شاید ناراحت بشن یه عکس از اینترنت گرفتم همین عکس پایینی
ورزنه به عنوان شهر کبوتران سفید از (زنان چادر سفید) شناخته شده و این در نگاه نخست و در هنگام ورود به شهر توجه هر بینندهای را جلب میکند بنا به گفته نفیسی: رنگ سفید در نظر ایرانیان قدیم ارزش دینی داشته، و روحانیون زرتشت لباس پنبهای میپوشیده و نوار با ارزش مقدسی از جنس پنبه را در میهمانیها بر گردن میآویختند.
این فرهنگ از آن زمان باقی مانده است. البته نظر دیگری هم وجود دارد و آن: بدلیل کشت پنبه و وجود کارگاههای پارچه و کرباس بافی و
این مطلبی بود که از اینترنت سرج کردم و همینطور اون تصویر بالا را چیزی که برام جالب بود اکثر خانمها که من دیدم مسن بودند یعنی خانم جوان من اصلا ندیدم طرز رو گرفتنشون هم همینطور بود اما مردمان بسیار مهربونی بودند اگه مثلا ادرسی می پرسیدی یعنی تا جای که می خواستی نمی بردنت دلشون راحت نمی شد خلاصه رفتیم تپه های شنی خیلی جالب بود پارسا اولش می ترسید چشماش خاکی بشه اما بعدم دیگه نمیومد پایین اونجا ماشینهای بودکه برای رفتن تو شنها و دور زدن اونجا همینطور موتور و شتر بود یاسمن می گفت شتر بابا شتر سوار شم پارسا هم داد میزد موتور بابا من موتور می خوام و موفق شدند یاسمن شتر و 10 تومن کرایه کرد و محمد پارسا موتور و برا یه دور کوچولو 4000 تومن کرایه کردند اما به شادیشون می ارزید اومدیم اسکان تو یه مدرسه که هیچ کس نبود مثل یه جای دربستی بود خیلی خوب بودفرداشم راه افتادیم به باتلاق گاو خونی که بس که بارون میومد نتونستیم بایستیم تو راه برگشت برف میومد اونم چه برفی کولاک بود چقد ذوق کرده بودیم براما که برف ندیده بودیم کلی هیجان بود اومدیم پایین و بچه ها کمی بازی کردند و بعد چون سرد بود اوردیمشون تو ماشین و اومدیم به طرف کاشان اول شهر تپه های بود که پایین اون پر از خونه های زیبا و قدیمی بود که چند تا از عکسهاش و گذاشتم لپ کلام اینکه خیلی خوب بود ایشالاه که شما هم فرصت کنید برید به این شهر قشنگ و لذت ببرید براتون روزهای خوشی رآرزو می کنم
دوستان گلم ممنونم از محبتهاتون و کامنتهای پر مهرتون را به زودی تایید می کنم