جلوه ای از عظمت خداوندی...
خواندم که یکی فضانوردی برگشته زجو لاجوردی
می گفت که در فضا خدا نیست رد قدم فرشته ها نیست
رفتم به فضا خدا ندیدم اوای فرشته ها نشنیدم
شاعر می گوید:
از من که برد به او پیامی اقای فضانورد نامی
با چند قدم هوا پریدن نتوان ملک و خدای دیدن
بر تارم چرخ اگر نشینی هرگز به خدا خدا نبینی
دیدار خدا بود میسر با دیده دل نه دیده سر
سلام دوستان عزیزم متن بالا را که می خونیدیادگاری از یکی از معلمهای عزیزمون خانم فراوانی معلم تاریخمون هست که امیدوارم هر جا هست سالم و سلامت باشه خیلی خیلی دوستش داشتم مهربون با شخصیت و دوست داشتنی اینقد خوب برامون درس تاریخ را می گفت اینقد کلاسش جذاب بود که من انتظار می کشیدم سه شنبه بیاد و بازم خانم فراوانی و ببینم و صحبتهای قشنگش و بشنوم روز اخر مدرسمون این متن و برامون خوند و گفت این یادگاری باشه از من برای شما خیلی شعرش و دوست دارم و دوست داشتم براتون بذارم دیروز که داشتم کتابخونه را جمع می کردم پیداش کردم
پ.ن. دوستان عزیزم به زودی کامنتای پر محبتتون را تایید می کنم