یاسمن یاسمن ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

فرشته های ناز زندگی ما

تشکر از خاله مهربون

http://dastanak.niniweblog.com/ سلام دوستان عزیزم امروز اومدم از خاله مهربون تشکر کنم به خاطر لطفی که کردند برامون یه وبلاگ زیبا درست کردند که یه دنیا ممنونم از مهربونیت عزیزم خیلی خیلی زیباست امیدوارم بتونم مهربونیتون را جبران کنم پ.ن. اون تصویر زیبا که اون بالا می بینید کار خاله جون مهربونه ممنونیم خاله جون و شرمنده محبتهاتون هستیم ...
12 ارديبهشت 1393

پسر قشنگم ساعت 1 نصفه شب...

لباسای کشو رو ریخته زمین نشسته تو کشو محمد پارسا اصلا رضایت نمی ده بخوابه می گه من ابم نمی اد (خوابم نمیاد)  دختر نازم خوابه اینم یه عکس قشنگ ازش برا اینکه یاسمن جونم حضور داشته باشه ...
8 ارديبهشت 1393

شیرین زبونیای پسرم

سلام دوستان عزیزم امروز دلم خیلی گرفته  اخه نادر رفت تهران برای نمایشگاه کتاب کلا اردیبهشت که میاد دل من بدجوری به التهاب می افته منتظرم زود تموم شه  البته اون وسطا میاد پیشمون اما خوب دوست دارم همیشه کنارمون باشه وجودش برام یکدنیا ارامش و راحتی وقتی نیست انگار یه چیز مهمی از زندگیمون کم شده امیدوارم این روزها به تندی بگذره باز هم در کنار هم باشیم شب موقع خواب پارسا می گفت (بابا منم ببر برم اوندا  پو بارم  پول اونده) (بابا منم ببر اونجا پول بیارم پول گنده) اول باورم نشد اینطوری می گه اما بعد متوجه شدم و کلی بهش خندیدیم دیشب من به نادر گفتم کاش بشه نری گفت اگه برم حق ماموریت پول خوبی می دند کمی از قسطامون را که س...
3 ارديبهشت 1393

بچه شیطون

وقتی یه بچه با دو تا سنگ نه یه دونه اومد سراغتون  خیلی مواظب باشید و اگه به حرف زدناش توجه نکنید این طوری مورد حمله قرار می گیرید بعدم پشیمانی و خجالت فایدهای نداره فردای اون روز بچه میشه قلدر خونه و هر کاری میخواد میکنه سلام دوستان عزیزم چند روز پیش تو اتاق پشت کامپیوتر بودم یاسمن و باباش خوابیده بودند پارسا داشت بازی می کرد یه دفعه اومد تو اتاق با دو تا سنگ و با خنده داشت حرف می زد منم مشغول عکس گذاشتن بودم  داشت باهام حرف می زد منم همش می گفتم اهان یه دفعه گفت بزنم منم فکر کردم شوخی می کنه  یه دفعه پرت کرد اگه جا خالی نداده بودم داغون شده بودم   دعواش کردم تو عکس اولیا...
1 ارديبهشت 1393